محل تبلیغات شما
به زندان رفته میفهمد غم و تلخی دوران را به صحرا رفته میفهمد غم گرگ بیابان را نوازش میکند مارا در آغوش وطن هستیم به غربت رفته میفهمد صفای خاک ایران را میان کفر و دین جنگست و این میدان خونخواهیست به جبهه رفته میفهمد شجاعت‌های مردان را ملامت میکنم هردم مقام حاکم پست را زمین افتاده میفهمد چو قدر تکّهٔ نان را جفا کردن وفا دیدن تِم نامردی و مردیست خدای معرفت داند جفای نارفیقان را شکستن ، آبرو بردن نباشد مسلک لوطی شرور بی صفت داند شرارتهای نادان را چگونه شرح دهم

به لحظه های غم انگیز انتظار قسم

با رفتنت جهان خودم را شناختم

چرا در این چمن آن سرو من نیست

میفهمد ,غم ,زندان ,داند ,تلخی ,دوران ,رفته میفهمد ,دوران را ,به زندان ,و تلخی ,تلخی دوران

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها